کشف بانوی هفت هزارساله تهران

کشف بانوی هفت هزارساله تهران

به گزارش لذت سفر، داستان ثبت روزی به نام تهران


نام گذاری «روز تهران» در شورای شهر پایتخت در سال 1395 تصویب گردید، اما از آن زمان تاکنون، یعنی 1404، حدودا یک دهه طول کشید تا این روز به رسمیت شناخته شود و به تایید شورای فرهنگ عمومی استان تهران برسد.
در آن سال ها، در شورای شهر انتخاب روزی به نام تهران مطرح بود و البته مخالفانی هم داشت. بحث های زیادی انجام شد؛ مثلاً برخی پیشنهاد می دادند روزی را انتخاب نماییم که آقا محمدخان قاجار تهران را به منزله پایتخت خود برگزید؛ یعنی اواخر اسفند. عده ای دیگر هم به مناسبت هایی مانند روز ورود مرحوم امام به ایران یا روز ورود ایشان به جماران اشاره می کردند. درنهایت، بعد از گفت و گو و بررسی، به روز 14 مهر رسیدیم.
در آغاز، مراسم این روز چندان جدی گرفته نمی شد؛ اما برنامه هایی محدود مثلاً در مدارس برگزار می شد و بچه ها با اشتیاق از محله و شهرشان می گفتند. همه دوست داشتند درباره ی تهران، پیشینه و سابقه اش بدانند؛ این که چه کسانی در آن زیسته و چه جایگاهی در تاریخ ایران داشته اند. در همان سال ها، تمبر ویژه تهران منتشر گردید و برنامه هایی مانند تهران گردی، بازدید از موزه ها و فعالیتهای فرهنگی و ثبت نام رایگان برای عضویت در کتابخانه های عمومی انجام شد؛ سپس در روز تهران، موزه ها رایگان شدند و سینماها و برخی باشگاه های ورزشی هم بلیت های آن روز را نیم بها کردند.
کم کم روز تهران تبدیل شد به «هفته تهران». ما بطور معمول برنامه ها را از شهرری آغاز می کردیم، چون حوزه تمدن تهران از آنجا ریشه گرفته است و سابقه سکونت در تهران به هفت هزار سال پیش می رسد و تپه های باستانی ری و چشمه علی و تپه های کهریزک و تپه های قیطریه و کشف اخیر آثار چشمه علی در محدوده بازار شاهدی بر این استقرار دیرپاست. خیلی از دستگاهها با همراهی شهروندان در اجرای این برنامه ها مشارکت می کردند و هرکدام به شکلی سهمی داشتند.
برای هفته تهران برنامه های متنوعی داشتیم؛ از انتخاب بهترین خبرنگار و فیلم و داستان برگزیده درباره ی تهران تا قدردانی از خدمتگزاران شهر و ناشران و مولفان و پژوهشگران و عکاسان. هدف این بود که دستگاه های اجرائی و مردم به هم نزدیک شوند. شاید نظام رسمی چندان توجهی به این مساله نداشت، اما شور مردمی بالا بود و احساس تعلق به شهر تقویت می شد. بعدها، هنرمندان سرود و آهنگ هایی برای تهران جمع آوری کردند و ساختند و کمیسیون های مختلف شورا، از عمران تا سلامت، در برنامه ها مشارکت کردند.
همان سال ها، نشستی در تبریز با حضور مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نمایندگان شوراهای تمام کشور انجام شد که در آن، دکتر پزشکیان، نماینده مردم تبریز، و شهید آل هاشم، امام جمعه هم حضور داشتند. پیشنهاد دادم که شهرهای دیگر هم روز ویژه خودرا داشته باشند. پیشنهاد با استقبال زیادی روبه رو شد و پس از آن، شهرهای مختلف کشور روز شهر خودرا تعیین کردند. این کار نیاز به مصوبه شورای فرهنگ عمومی کشور نداشت و شوراهای استانی می توانستند آنرا تصویب کنند. امروز این مساله به یک امر ملی تبدیل گشته است و حدودا بیشتر شهرها چنین روزی را دارند.
در تهران هم به مرور، برنامه های جدیدی شکل گرفت. یکی از آنها درخت کاری و شناسنامه دار کردن درختان کهن سال شهر بود. برای هر درخت، اطلاعاتی مانند سن، نوع، وضعیت و موقعیت ثبت گردید و از آنها عکس گرفتند. جشن هایی مانند «جشن درخت» و «جشن طبیعت» هم برگزار می شد و مردم از آنها استقبال می کردند.
ما باید یاد بگیریم شهر فقط محل پرداخت عوارض و مالیات نیست. مشارکت مردمی در مسایل شهری، حتی در موضوعات عمرانی، حس تعلق را زیاد می کند. تهران فقط یک شهر نیست، بلکه نماد ایران است. در فرش های کرمان و تبریز هم تأثیر تهران دیده می شود و نقش فرش تهران هم از تمامی جای ایران تأثیر پذیرفته است. طرح فرش هایی که به نام تهران بافته شده، حاصل ابتکار اقوامی است که به تهران آمده اند.
حتی در زندان های قدیم این شهر، زندانیان نقش فرش تهران را می بافتند. اولین زندان مدنی هم در تهران بوده است. زندان آن زمان کتابخانه ای داشت و برای زندانیان حقوقی قائل بود، همچون حق دفاع از خود. یکی از کارها این بود که اگر زندانی فرشی می بافت، تخفیف می گرفت یا حتی آزاد می شد. به این فرش ها زندان بافت می گفتند. بعدها در انقلاب آزاد شدند و بعنوان بخشی از هنر شهری شناخته شدند.
تحولات و اتفاقات بسیاری در طول تاریخ این شهر روی داده است. تهران پر از معناست، محله به محله و درخت به درختش معنای خاص خود و روایتی تاریخی دارد. گاهی یک درخت خودش بخشی از تاریخ است؛ چنان که درختی در باغ ایلچی بازار هست که تنها بازمانده از حرکت پرشور مردم تهران در داستان گریبایدف است و از آن همه تشکیلات روس ها تنها این درخت باقیمانده است؛ اما متاسفانه، امروز خاطرات و داستانهای شهر را از یاد برده ایم.
کشف «بانوی هفت هزارساله تهران» از مهم ترین رخدادهای میراثی و تاریخی معاصر ما است. دانشجویی محترم، که این را در تهران کشف کرد، کاری بسیار بزرگ انجام داد. ما تلاش زیادی کردیم تا این پیکره در همان مکانی که پیدا شده است، نگهداری شود و همان جا به منزله یک سایت پژوهشی و گردشگری راه اندازی شود، چون آن منطقه نیازمند توجه ویژه است.
متاسفانه این اتفاق نیفتاد و به ناچار، پیکر این بانو به موزه منتقل شد؛ اما همین کشف خانم وهابی منبعی از معنا و گفت و گو است. درباره ی او و اشیائی که همراهش بوده، مقالات مختلفی در سرتاسر جهان انتشار یافته است؛ درباره ی رنگ موها و چشمانش، کالبد و پیکر استخوانی اش، حتی ناخن هایش و علت مرگش.
تهران پر از چنین نقاط ارزشمندی است؛ هرکدام با معنای خاص خودشان. اما ما درگیر امور روزمره شده ایم و از این گنجینه ها غافل مانده ایم. مثلاً بعضی از محله های قدیمی، بازارها، حمام ها، مسجدها، مدرسه ها، امامزاده ها، کارخانه ها، راه آهن، قبرستان ها، درختان کهن سال یا بناها و فضاهای عمومی، که امروز، در معرض تاراج اند، یا حتی برخی بناها و مراکز پرآمدوشد جدید همه نشانه هایی از تاریخ و هویت این شهرند.
گاهی در بین مدیران شهری هم افرادی بوده اند که دلسوزانه، برای حفظ این آثار تلاش نموده اند. مثلاً درباره ی «قبر آقا» -که یکی از محلهای تاریخی شهر است- خیلی از هنرهای قدیم در دل آن مکان نهفته است. این فضاها در واقع قسمتهایی از حافظه فرهنگی تهران هستند که باید حفظ شوند، چون روایت گر پیوستگی تاریخی ما با گذشته اند.
بعضی از هنرهایی که در بنای قبر آقا به کار رفته، در کمتر جای دیگری وجود دارد. مثلاً در آنجا، ضریحی فولادی هست که حتی در کاخ گلستان هم چنین صنعتی یافت نمی شود یا گنبد بزرگ قبر آقا بر ستون های سترگ مرمرین باشکوهی قرار گرفته است که به آن فیل ستون می گویند.
در این مکان ها، خانواده هایی مانند غفاری ها، نفیسی ها و امامی ها، که از دوره قاجار تا زمان سقوط سلطنت، امامت جمعه تهران را برعهده داشتند، مقبره دارند.
در سندی که درباره ی موزه تهران تنظیم کرده بودیم، مکانی در برج میلاد پیشنهاد شد، ولی آنجا برای موزه اصلا مناسب نمی باشد. معتقدم بهترین محل برای موزه تهران همان محوطه باغ ملی است که عملاً در اختیار وزارت امور خارجه است.
میدان مشق با پول مردم تهران ساخته و آباد شده است. ما بارها در شورای شهر و شهرداری درباره ی آن صحبت کردیم. حتی پیشنهاد دادیم در ماه رمضان، همان جا در سردر باغ ملی نقارخانه تهران شروع به کار کند و رویدادها و دیدارهای فرهنگی-هنری برگزار گردد. برای زیباسازی، آبیاری، درخت کاری و خیابان کشی آنجا هزینه های زیادی شد، ولی اکنون با بستن درهای خیابان، مردم از یک فضای عمومی محروم شده اند.
این اتفاق در تاریخ تهران می ماند؛ این که فضایی عمومی و میراثی را بستند با این توجیه که امنیت ما در خطر است. درحالی که ناامنی در نبود مردم است. امنیت را مردم می آورند، نه دیوارها و فاصله ها. حضور مردمی تهدید امنیتی نیست.
در جاهایی که از ناامنی صحبت می شود، مشکل دقیقاً همین است؛ چون مردم نیستند. اگر مردم حضور داشته باشند، فضا امن می شود. مثل همین نبرد اخیر که در آن دشمن اصرار داشت مردم شهرها را ترک کنند.
علی‌ای‌حال امروز اگر کسی بخواهد در آن محل، جشن یا برنامه ای برای روز تهران برگزار کند، موانعی بسیار وجود دارد. در سالهای گذشته، جشن تهران در همین محوطه پرارزش میراثی و موزه ای و فرهنگی شهر انجام می شد و هیچ صدمه ای هم به کسی نمی رسید.
روز تهران یادآور اینست که شهر ما فقط برج ها و خیابان ها نیست؛ تهران ریشه دارد، خاطره دارد، روایت دارد، حافظه دارد؛ حافظه ای که باید زنده بماند. روز تهران یادآور تولد پایتخت ملی است.
در دوره حضورم در دولت، طرحی را عرضه کردیم که مجموعه میدان مشق به موزه تبدیل گردد. میدان مشق ظرفیت بزرگی دارد و خیلی از میراث های ملی می توانست در چارچوب موزه ای فراگیر حفظ شود. این طرح در دولت آقای خاتمی تصویب گردید.
قسمتهایی از میدان مشق به کاربری های مختلف سپرده شد؛ قسمتی از آن موزه عبرت شد و بخش دیگر موزه پست و همین طور موزه اسناد و املاک. ما حتی درباره ی استفاده از زیرزمین های باشکوه قراولخانه کامران میرزا یا دانشکده هنر فعلی با کاربری موزه صحبت کردیم و قرار بود ساختمان وزارت خارجه موزه دیپلماسی شود.
باشگاه افسران ارتش که حالا در اختیار وزارت خارجه است، می تواند موزه وزارت دفاع یا موزه تاریخ نظامی یا حتی موزه دیپلماسی باشد. همه چیز در طرح دیده شده بود. امیدواریم این سرمایه مردم تهران به صاحبان اصلی اش، یعنی مردم، برگردد.
یکی از آفت هایی که در سرزمین ما شکل گرفته، رواج واژه هایی است که با فرهنگ ایرانی نسبتی ندارند. ما اهل خلافت نیستیم؛ خلافت از آن عثمانی و بنی امیه و عباسیان بود. تمام تلاش ایرانی ها در طول تاریخ، مبارزه برای رهایی از خلفای جور بوده است. قیام هایی که از طرف طاهریان، صفاریان، آل بویه و دیگر حکومت های ایرانی شکل گرفت، درحقیقت برای رهایی از همین نظام خلافت بود. حالا گروه هایی مثل داعش باز همان مسیر خلافت را دنبال می کنند، اما ما ایرانیها هیچگاه به دنبال خلافت نبوده ایم.
در متمم قانون اساسی مشروطه، یکی از تصمیمات مهم این بود که عنوان «دارالخلافه» حذف و «پایتخت» جایگزین آن شود. انتخاب تهران به منزله پایتخت، معنای سیاسی و فرهنگی عمیقی داشت. این تصمیم، ایران را از مفهوم خلافت جدا کرد و برای اولین بار، پایتخت را بر اساس قانون اساسی و اراده ملی تعریف کرد. این یکی از افتخارات بزرگ ماست.
خاصیت مهم روز تهران اینست که با رای شورای فرهنگ عمومی تثبیت شد. آقای ابوترابی فرد و دیگر اعضا همکاری خوبی داشتند. من در آن جلسه از این روز دفاع کردم، چون معتقدم روز تهران فقط یک مناسبت نیست، بلکه نماد تولد پایتخت ایرانی است.
امیدوارم روز تهران آغازی برای احیای هویت فرهنگی و تاریخی پایتخت باشد. شهری که روزی نماد قانون، فرهنگ و همبستگی ایرانی ها شد، باید پرشور و پرنشاط و سرزنده باقی بماند.
تهران سال جاری اتفاق تلخی را پشت سر گذاشت، اما در دل مردم، عشق به این شهر زنده شد. در میدان هفت تیر تابلویی نصب شده با جمله ای که نوشته بود: به تهران 86 میلیونی خوش آمدید. واقعاً در آن 12 روز، قلب همه ایران برای تهران تپید. این اتفاق می تواند در مراسم های روز تهران مورد توجه قرار گیرد. این عشق به تهران در روز 14 مهر، روز تهران، حتماً بازتاب خواهد داشت. در طول این مدت همه دیدند که تهران مظهر همبستگی ملی است. تهران تمام قد در مقابل تجاوز از ایرانی و ایرانی ها دفاع کرده و می کند.
ایران کشوری است با بیشتر از 70 زبان زنده، یعنی 70 فرهنگ. نماد این هم زیستی تهران است؛ شهری که همه ادیان، اقوام و زبان ها در آن حضور دارند و هیچ کس برای دیگری مشکل ساز نیست. تهران آیینه ایران است. مسجدجامعی اظهار داشت: همه این فرهنگ ها در تهران حضور دارند و با همدیگر این شهر را ساخته اند. تهران فقط پایتخت سیاسی نیست، بلکه قلب تپنده فرهنگ و تاریخ ایران است.
ما هنوز از این ظرفیت غافلیم. مدام خط کشی می نماییم و نگاه محدود داریم، در صورتیکه واقعیت تهران و ایران چیزی فراتر از این مرزبندی هاست. این شهر و این کشور، حاصل تلاش و هم زیستی همه مردمی است که قرن ها در کنار یکدیگر زیسته اند و با هم از فرهنگ و تمدن ایران پاسداری و چراغی را در این سوی عالم روشن کرده اند.
خلاصه اینکه بطورمثال در آنجا، ضریحی فولادی هست که حتی در کاخ گلستان هم چنین صنعتی یافت نمی شود یا گنبد بزرگ قبر آقا بر ستون های سترگ مرمرین باشکوهی قرار گرفته است که به آن فیل ستون می گویند. بخش هایی از میدان مشق به کاربری های مختلف سپرده شد؛ قسمتی از آن موزه عبرت شد و بخش دیگر موزه پست و همچنین موزه اسناد و املاک. باشگاه افسران ارتش که حالا در اختیار وزارت خارجه است، می تواند موزه وزارت دفاع یا موزه تاریخ نظامی یا حتی موزه دیپلماسی باشد.

منبع:

1404/07/17
13:18:33
5.0 / 5
17
تگهای خبر: آهنگ , باستانی , برنامه , پایتخت
از این مطلب لذت سفر خوشتان آمد؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان لذت سفر در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۲
EnjoyTrip.ir لذت سفر لذت سفر
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها